علاوه بر آن گزارشها و تحلیلهایی از پیروزی حزب الله لبنان، سالگرد فتح خرمشهر و نیز سالگرد حماسه دوم خرداد در مقالات روزنامهها بازتاب داشته است.
حضور در جغرافیای امام(ره)
روزنامه حزبالله سرمقاله خود را به بیانات دیروز رهبر معظم انقلاب اختصاص داده و در مورد هشدار ایشان در خصوص گروهی که مرزهای فکری، عقیدتی و سیاسی ترسیم شده توسط امام خمینی (ره) را شکسته است، نوشته است: واقعیت این است که این گروه هرچه گستره اعتقادی و وفاداری، به اندیشه امام (ره) و انقلاب فراخ توصیف شود و نگاه حداقلی به این موضوع مهم و آرمانی سرلوحه قرار گیرد هم باز پای خود را فراتر گذاشته و از این مرز خروج مییابند. چنین است که رهبر معظم انقلاب اسلامی مانیفیست برجسته ماندن و حفظ مرزهای اعتقادی در اندازههای واقعی و اصیل آن و گرایش به بنیادهای تفکر انقلابی را برای مسئولان تبیین فرمودند. در عرصه فرهنگ، متولیان تدوین مهندسی فرهنگی باید کار حفاظت از مرزهای فرهنگی را با سرعت بیشتر به پایان برند.
بخش فرهنگ آسیبپذیرترین نقطهای است که به دلیل بیتوجهیها چون زخمی ناسور از کوچکترین حمله بیگانه به فریاد میآید. در عرصه سیاست حفظ همدلی و وحدت میان معتقدان واقعی به نظام و پرهیز از جنجال و درگیری راه حفظ مرزهاست. در عرصه اقتصاد، پرهیز از تصمیمات عجولانه، سپردن امور به افراد صاحب تجربه و تخصص، رفع فقر و فساد و بهبود معیشت مردم سبب تقویت نظام خواهد شد. با چنین رویکردی است که میتوان نیروی درونی و ظرفیت بسیار سرشار انقلاب اسلامی را حفظ و در تقویت آن کوشید.
سوم خرداد، پیروزى ایمان
روزنامه جوان مینویسد: سوم خرداد درتاریخ ایرانیان یادآور رشادت دلاورمردان حماسهساز است؛ همان روزى که خرمشهر قهرمان به دست دلاورمردان سپاه اسلام آزاد شد. فتح خرمشهر دستاوردهاى زیادى داشت، بهطورى که موازنه جنگى را که تا روز قبل از آن به نفع عراق تعریف شده بود کاملا برگرداند و دشمن سفاک را به زبونى و خوارى کشاند. بعد از فتح خرمشهر بود که لحن دیپلماتیک دنیا با ما در گفتوگوها و مراودات سیاسى تغییر کرد و قدرت واقعى رزمندگان اسلام را دنیا باور کرد.
اهمیت فتح خرمشهر آنقدر زیاد است که در تقسیم بندى تاریخ جنگ بهعنوان یک معیار و مبنا قرار گرفته است. تحلیلگران به فتح خرمشهر از زوایاى متفاوتى نگاه کردهاند، عدهاى تلاش کردهاند از منظر استراتژى و توانمندى هاى نظامى بررسى کنند و از این نگاه به بررسى این حماسه بپردازند. اما در این یادداشت تلاش بر این است که بگوییم فتح خرمشهر نه یک پیروزى نظامى بلکه اتفاقى بود که محاسبات مادى را کاملا به هم ریخت. عقل دکارتى که بر مبناى حساب و محاسبات عددى بهعنوان یک پایه در استراتژى نظامى و تاکتیک هاى دفاعى کاربرد دارد در سوم خرداد کاملا به هم ریخت و قدرت ایمان وشعر وشعور رزمندگان توانست کار خود را انجام دهد. جوان میافزاید: امروز بیش از گذشته محتاج این حماسه هستیم. در مقطعى که کشور در معرض تهدید بیگانگان قرار دارد و عدهاى با هجوم فکرى و مادى به مردم ما قصد دارند به صید مطلوب خویش برسند، باید بیش از گذشته به وعده الهى فکر کرد و تلاش براى خدا و دلبستن به نصرت الهى در همه کارها و نترسیدن از مشکلات و تهدیدات بیگانگان ما را به سر منزل مقصود خواهد رساند. بنابراین اگر بگوییم فتح خرمشهر، پیروزى ایمان بود گزافه نگفتهایم.
به جای قصه دوم خرداد کتاب دیگری بخریم
روزنامه اعتماد در مقالهای به قلم احمدپورنجاتی مینویسد: نه مدیحهسرایی و نه مرثیهخوانی برای «دوم خرداد»، هیچ دردی را از روزگار جامعه ایران شفا نخواهد داد. به گمانم «دوم خرداد» نیز به تدریج دارد همان سرنوشتی را در چشم و دل مردم ایران پیدا میکند که «نهضت مشروطه» و «نهضت ملی»! یعنی، قضیهای که قرار بود «چهها» بشود اما سرانجام «چهها» شد؟«دوم خرداد» را خواه صرفا یک «موقعیت تقویمی و انتخاباتی» بدانیم – آنگونه که رقیبان و مخالفان این قضیه، البته به رغم احساس درونی خویش، ادعا میکنند- و خواه با اندکی تسامح، نوحی نهضت اجتماعی برای تغییر و اصلاح وضع و مناسبات موجود در نظام قدرت، خواه آن را ناکام بشماریم و خواه کم یا بیش کامیاب، اکنون دیگر قواره وضعیت کنونی جامعه ما نیست. لباس فاخر و چشم نواز سالیان نوجوانی و جوانی که البته برازنده همان حال و هوای سرخوشی و رعنایی قامت بوده و اکنون به کار دوران میانسالی و کژ و کولگی یک اندام- که جامعه پس از سوم تیر 84 شد- نمیآید؟
نویسنده این مقالهها میافزاید: اینک، تراژدی ما، درست برخلاف آنگونه که نویسنده میخواسته، در پی رنگ تازهای پیش میرود. قصه «دیگری» شده است؟ بسیار سادهانگارانه است اگر در خوانش چندین باره «درام» همچنان در جستوجوی سرنوشت «قهرمان» باشیم. پس باید بپذیریم که با «درام دیگری» روبه رو هستیم. آیا ترحمانگیز نیست که هنوز و همچنان برخی به امید یا خیال، از سر خوشبینی یا مثبتاندیشی مکاتب مدرن توانبخشی روحی! همان قصه تراژیک را زیر بغل میزنند و اینجا و آنجا روایتش میکنند؟!مگر نگفتهاند:«آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!» مگر نفرمودهاند: «دیگر اجازه تکرار آن قضیه را نمیدهیم!» مگر نکردهاند آنچه را که کردهاند؟! آیا بهتر نیست، «درام دوم خرداد» را در قفسه کتابخانهمان با هزار کرامت و عزت، جا بدهیم و به مثابه یکی از عزیزترین قصههایی که در این روزگار خواندهایم، همچنان خاطرش و خاطرهاش را عزیز و گرامی بشماریم اما... اما چه بسا به رغم احساس درونی و تعلق خاطر روحی روانیمان، برویم به کتابفروشی، کتاب قصه تازهای بخریم؟!
دوم خرداد در دست تندروها
روزنامه همبستگی نوشت: 11سال پیش در روزی به مثابه امروز ملت بزگ ایران در حماسهای تاریخی یکی از شکوهمندترین حضورهای خود در پای صندوقهای رأی را به نمایش گذاشت. این حماسهحضور در حالی به وقوع پیوست که اغلب رسانههای خارجی و گروههای ایرانی بریده از ملت طی تبلیغات خود در روزهای پیش از آن، خبر از عدم حضور ملت در پای صندوقهای رأی و قهر آنان با انقلاب داده بودند، اما مردم در این روز با حضور پرشکوه بر سر صندوقهای رأی و انتخاب هماهنگ مردی که با شعارهای خود نوید وقوع تحول را در کشور میداد، ضمن کشیدن خط بطلان بر این ادعاهای واهی بر لزوم ایجاد اصلاحات در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور نیز تأکید کردند.
سیدمحمد خاتمی نیز که بر اساس این رأی 20 میلیونی و با شنیدن ندای تحولخواهی مردم سکان ریاست قوه مجریه کشور را در دست گرفت به این ندا پاسخ مثبت داد و با گماردن تعداد بالایی از همفکران خود در راس نهادهای وابسته به قوه مجریه، خود را مصمم در ایجاد تغییر نشان داد. اما این درست همان نقطه کور عملکرد او و اصلاحطلبان بود، زیرا یاران منتسب خاتمی هماهنگ عمل نکردند و در حالی که اغلب افراد جوان این تیم بسیار آرمانگرایانه با مسائل و مشکلات روبهرو میشدند، نیروهای کارکشته و با تجربه این جمع بیشتر به واقعیات نظر داشتند تا آرمانها. نتیجه این دوگانگی بروز شکافی ناخواسته در بین یاران خاتمی بود که هرچند وی و بسیاری از عقلای اصلاحطلب سعی در رفع آن داشتند اما تندرویهای برخی از آرمانگرایان هر روز این شکاف را گستردهتر کرد تا آنجا که همگان پی به این دوگانگی بردند و این امر به چشم اسفندیار اصلاحطلبان تبدیل شد.
در این بین اصلاحطلبان معتدل که بیشترین تأثیر را در ایجاد حماسه دوم خرداد داشتند، به دلیل جو هیجانی ایجاد شده در جامعه توسط آرمانگرایان هر روز مهجورتر شده و بیشتر به حاشیه میرفتند تا حدی که سرانجام مجبور به انتخاب سیاست سکوت در برابر همفکران آرمانگرایان خود شدند تا مجموعه تفکر اصلاحطلبی با زیان کمتری مواجه شود. اما این امر تنها باعث جسورتر شدن اصلاحطلبان جوان و کمتجربه در اقدامات خود شد تا حدی که دو شکست پیاپی در شوراهای دوم و مجلس هفتم نیز آنها را به خود نیاورد و تنها از دست دادن سکان قوه مجریه در پایان انتخابات نهم ریاستجمهوری بود تا آنان را اندکی به اشتباه خود در سالهای گذشته واقف کرد. همین امر بود که آنان را بر آن داشت تا تلاش کنند در انتخابات هشتم مجلس از پتانسیل نیروهای اعتدالگرای موجود در جمع اصلاحطلبان برای رسیدن به پیروزی استفاد کنند. اما متأسفانه این بازگشت تنها بر اساس منفعتخواهی گروهی و نه بازگشت واقعی به اصل اصلاحطلبی بود و همین امر نیز باعث شد تا هرچند مردم اقبالی مجدد اما محدودی به اصلاحطلبان نشان دهند. این بازگشت مردم به سوی اصلاحطلبان در حدی نبود که بار دیگر آنان خود را چون مجلس ششم پیروز مطلق انتخابات بدانند بلکه سرانجام این انتخابات وضعیتی مشابه مجلس پنجم را برای آنان به وجود آورد.
حزبالله، پیروزاصلی
روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله خود با اشاره به اجلاس دوحه نوشت: اهمیت موفقیت نشست دوحه در آن است که در روزهای پایانی کنفرانس سخنرانی جورج بوش و درخواست وی از دولتهای عربی برای مخالفت با مواضع حزبالله و منتقدان دولت، توفیق نشست را در هالهای از تردید و ابهام فرو برده بود. از سوی دیگر، برخی از مراجع سیاسی منطقهای و عربی از جمله عربستان سعودی علاقه چندانی به توفیق کنفرانس دوحه نداشتند. اتحادیه عرب نیز که در دو سال گذشته همواره تلاش کرده بود بین گروههای لبنانی توافق ایجاد کند اما موفق به این مهم نشده بود، تلویحا از توفیق کنفرانس استقبال کرد. پیچیدگی کنفرانس به موضوع نظام انتخاباتی، ترکیب کابینه و سلاح حزبالله برمیگشت. حال نظام انتخاباتی به سالهای 1960 برگشته و گروههای سیاسی، متعهد به عدم استفاده از سلاح علیه یکدیگر شدهاند.
اعتمادملی میافزاید: جالب آن است که کنفرانس پذیرفته است در قبال خلع سلاح حزبالله سکوت کند. با این حساب آمریکا و اسرائیل بازنده بزرگ نشست دوحه هستند. ضمن آنکه عربستان سعودی شاهد حضور قدرتمندانه سیاستمداران قطری در جهان عرب است. توفیق دیگر به سوریه بازمیگردد؛ آنجا که سنیوره از اتحادیه عرب برای گسترش روابط با سوریه استمداد طلبیده است. معنی این اقدام آن است که لابی کشورهای ضداسرائیلی و مستقل در برابر سیاستهای ایالات متحده در وضعیت روانی و سیاسی برتری قرار گرفته است اما موفقترین جریان پیروز در این کنفرانس حزبالله و مخالفان گروه 14 مارس بودند. جریان 14 مارس با پشتوانه روانی و سیاسی ایالات متحده و اسرائیل، دولتهای عرب و برخی دولتهای اروپایی در دو سال گذشته برای انزوای مخالفان، خلع سلاح حزبالله، فشار مضاعف بر سوریه و در این اواخر ایراد اتهام به جمهوری اسلامی تلاشهای فراوانی کرد.
شکست غربگرایان در لبنان
روزنامه جمهوری اسلامی مینویسد: با یک دید خوشبینانه میتوان تحول اخیر را برای بحران لبنان مثبت ارزیابی کرد به شرط آنکه گروه اکثریت برخلاف رویه گذشته تحتتأثیر القائات خارجی قرار نگیرد و قواعد بازی را رعایت کند که برای قضاوت باید منتظر تحولات روزهای آینده بود. از طرف دیگر در اجلاس قطر حاکمیت قدرت و نقش تعیینکننده حزبالله بر فضای اجلاس به خوبی مشهود بود و نشانه آن اینکه طبق خواست حزبالله، موضوع سلاحهای مقاومت به هیچ وجه مطرح نشد که از این به بعد آنرا باید یک شکست برای آمریکا و جناح غربگرا تلقی کرد.
مشایی،غایب مثلث شیشهای
روزنامه سیاستروز نوشته است: اسفندیار رحیم مشایی، مرد پرحاشیه و خوش سلیقه دولت نهم بنا به دلایل نامعلومی روی صندلی مثلث شیشهای قرار نگرفت .به نظرمیرسد اخبار نگرانکنندهای که از درون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به گوش مردم میرسد به گونهای نمود پیدا کرده که عملکرد مسئولان میراث و گردشگری کشور مخالف شعارهای دکتر احمدینژاد بوده است و حتی منتسب از سوی رئیس قبلی این سازمان میباشند. چرا که چندی پیش نمایندگان مجلس از وجود ابهامات فراوان در عملکرد رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ابراز نگرانی کرده بودند. آنها به خوبی دریافتند طرح سوال از مشایی امکانپذیر نیست و از سوی دیگر او برای دادن توضیحات دعوت نمایندگان را رد میکند، بنابراین سابقه بدقولیها باعث شد آنها پیشنهاد تحقیق و تفحص از سازمان مربوطه را مطرح کنند. نمایندگان در توصیف اتاق امن مشایی این طور میگویند از آنجایی که نمایندگان هیچگاه حاضر نمیشوند برای شکستن این اتاق امن، رئیسجمهور را به مجلس احضار کنند و طرح سئوال از احمدینژاد را به خاطر مدیریت مشایی در دستور کار قرار دهند؛ این طور میشود که رئیس سازمان میراث فرهنگی با فراغ خاطر در محدوده امن خود برسرنوشت آثار تاریخی کارفرمایی میکند.